الزامات محیطی برای تحول و نوشوندگی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی

بسم الله الرحمن الرحیم

بسیار موجب خوشوقتی بنده است که آغاز بهار و در سوم شعبان که مبارک­ترین زمان­هاست و در مکانی که مقرِّ هدایت نسل­هاست و به واقع متبرک­ترین مکان­هاست در محضر عزیزانی هستم که بواسطه تشریف علم و تعلیم، اَشرافُ الناس هستند.

بهار، هنگامه ­تحول و رویش و حیات است و در چرخه طبیعت این شکفتن و کمال، مدام در حال تکرار است و ما در این تکرارِ بی مَلال از محوِّل الحَول و الاحوال می­خواهیم که بهترین حالات و تحوّلات را برای ما رقم بزند.

گفت پیغمبر به اصحاب کِبار        تن مپوشانید از بادِ بهار

این تغییر و حرکت و تحول برای انسان امکان ارزیابی فراهم می­آورد وگرنه ثبات و سکون، امکان ِ قضاوت ندارد و حرکت و تغییر نسبت­ها را به مبدأ و مقصد مشخص می­کند.سازمان­ها و نهادهای اجتماعی نیز از این روند مداوم تغییر و حرکت برای پویایی و شکوفایی برکنار نیستند و رشد سازمانی و ارتقای سرمایه­ های انسانی نیز در همین تحول خواهی و تغییرگرایی رقم می­خورد.البته این تحول و نوگرایی با تغییرِ اساسی، تفاوت دارد. غالباً می­گویند نهادها به سه شرط تغییر می­کنند:

اول آنکه از بیرون فشار و مطالبه شدید باشد.

دوم آنکه در درونِ سازمان افراد نسبت به وضع موجود ناراضی باشند و سازمان را به چالش بکشند.

سوم آنکه بدیلی در قالب یک طرح و یا بینش در برابر وجود داشته باشد.

 برای سازمان ما هیچکدام از سه شرط بالا تحقق نیافته است پس نشان می­دهد که ما مسیر درست خود را استوار ولی آرام طِیّ کرده­ایم و الـزامی برای تغیـیرِ اساسـی نداریم و آنچه که هست نیازمنـد به تحـوّل و   نو شَوندگی و رشد مداوم داریم که هم به نیازها و مطالبات جامعه از خود، پاسخ گفته باشیم و هم خودشکوفایی و تعالی سازمانی خود را تجربه­ی مجدد نماییم. سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و برنامه درس ملّی برای ما به مثابه عواملی است که ما در مواجهه با آن، تحولات جدید سازمان خود را نیز تجربه می­کنیم.

الزامات محیطی برای تحول و نوشوندگی سازمان پژوهش و برنامه درسی

محیطی که ما و مخاطبان ما،   اکنون در آن به سر می­بریم دارای ویژگی­هایی است که آن را از یک دهه قبل و یا حتی چندسال قبل متمایز می­کند.

مهمترین ویژگی­های محیط کنونی ما این سه عامل است:

  1. تحولات سریع
  2. پیچیدگی
  3. تنوع

بر این اساس نظامات اجتماعی و نهادهای آموزشی و البته برنامه های آموزشی و برنامه­درسی ما بر اساس سه عامل معرفی شده دائماً نیازمند بازآرایی است.

برنامه درسی در تعاریف جدید و قدیم خود:

 چه به عنوان محتوا،

 چه به عنوان فعالیت­های یادگیری برنامه­ریزی شده

چه به عنوان بازتولید فرهنگی و بازسازی اجتماعی

 و چه از هر منظر دیگری که میان صاحبنظران مطرح است نخست باید در فضایی فلسفی ماهیت در حال تغییرِ: گفتمان دانش و یادگیری؛  و فهم خود را از آن دائماً بازآرایی نماید بر همین اساس است که نوعِ فهم و تلقّی ما از دانش و اینکه دانش فرایندی است و تولید آن گروهی و نه فردی است و اینکه نمیتوان دانش را صرفاً در قالب رشته­ای دسته­بندی کرد و مباحث دیگری از این دست، بر نحوه برنامه ریزی درسی ما تاثیرگذار است و یا مثلاً اینکه ماهیت و مبنای یادگیری چیست؟ ؛ یادگیری تولید دانش جدید است یا انباشت دانش و یا اینکه یادگیری مبتنی بر کنش گروهی است یا فردی، کسب کردنی است یا منتقل شدنی؛ و موارد دیگری که دائماً در حال تزاید است همه اینها در نحوه مواجه ما با برنامه درسی اثرگذار است.

سوال و اقتراح: ما اکنون در کدام دانشگاه و پژوهشگاه مقوله­ی یادگیری را به صورت تخصصی در دست بررسی­های عمیق و مدلسازی های دقیق داریم. کدام نهاد علمی سرمایه عظیم و تراث پربار و تمدنی ما در حوزه علم­شناسی و یادگیری را که در آثار ابن سینا و ملاصدرا و بسیاری دیگر از دانشمندان ما طرح شده را به جهان امروز پیوند زده و مدلسازی کرده است. اینکه نظریه­ی تجرد نفس و اتحاد علم و عالم و معلوم را ملاصدرا در بالاترین عیار فهم بشری مطرح کرده است در کدام واحد درسی در رشته برنامه­ریزی آموزشی قابل طرح است؟

 لذا از بیان این مطالب دو نتیجه مهم برداشت میکنیم و به مسأله قبلی که مهمترین ویژگی­های محیط کنونی ما بود برمی­گردیم.

  1. نگاه ما به برنامه­ریزی درسی نگاهی قدرشناسانه است که از نتایج عِلمی و تجارب عَمَلی صاحبنظران آن قطعاً استفاده می­کنیم ولیکن در نظر داشته باشیم که قسمت زیادی از این رشته­ی ارزشمند ناظر به تکنیکهای برنامه ­ریزی می­باشد و از نیازسنجی و طراحی و تدوین تا اجرا و ارزشیابی دربردارنده بسیاری از تکنیکهای تسهیلگر یادگیری است و اما  نسبت به محتوا توصیه­هایی در حدِّ روش­های سازماندهی محتوا دارد کما اینکه در کتابداری نیز فرایند طبقه­بندی دانش و ارائه مناسب محتوا به مخاطب طراحی میشود و وارد لایه­های عمیق محتوای اثر نمی­شود. از این رو برنامه­ریزی درسی در منظومه­ای از دانشها قرار میگیرد که به مقوله یادگیری و آموزش از نظر محتوا و قالب پرداخته می­شود هرچند که یک برنامه درسی برای تامین مبانی نظری خود در حوزه­های انسان­شناسی، اجتماعی، فرهنگی و ... از سایر رشته­ ها کمک میگیرد.
  2.  ما برای تحقق رویکرد تحول گرایانه خود به آموزش و پرورش نیازمند ایجاد نهادِ مدرسه پژوهی و تربیت پژوهی هستیم که در آنجا مسائل مهم مورد نیاز خود را اعمِّ از بررسی و تحلیل انسان­شناسانه تعلیم و تربیت و یادگیری و پِداگوژی آموزشی تا بررسی عوامل محیطی در امر آموزش و ماهیت انتقال و اشتراک دانش و سایر مسائل بنیادین را از مناظر مختلف دین­بنیاد و آکادمیک، بررسی نماییم. در این نهاد، نیازمند بکارگیری تجارب فرارشته­ای اعمِّ از برنامه­ریزی درسی، علوم تربیتی، دانشهای شناختی، روان­شناسی، فلسفه، فلسفه علم، معرفت شناسی و علوم اجتماعی هستیم.  

  ادامه بحث از مهمترین ویژگی­های محیط کنونی ما

همانگونه که گفتیم مهمترین ویژگیهای محیط کنونی ما سه عامل تحولات سریع، پیچیدگی و تنوع است از این رو هربرنامه درسی و برنامه­ریزی ستادی اگر خود را بر اساس این عوامل وِفق ندهد خودبخود فاقد تأثیر و مواجه با عدم اقبال مخاطب خواهد شد.

  1. سرعت تحولات

سرعت تحولات به حدّی است که گاه تا ما برنامه­ریزی کنیم موضوع تغییر می­کند همانگونه که در دانشگاه­های ما برخی از سرفصل­های درس کامپیوتر متعلق به یکدهه قبل است که موضوع، کاملاً از حیّز انتفاع خارج شده ولی سرفصل تغییر نکرده است.

  1. تنوع

تنوع عامل دیگری است که در برنامه­ریزی ها باید به آن توجه شود.امروزه انسان­ها میدان­هایی برای بروز تنوع خواهی فردی و حتی نفسانی خود ایجاد کرده­اند و نظام آموزشی و برنامه درسی باید به این تنوع پاسخ دهد. تعیین برنامه و تیپ واحد برای مخاطبانِ متنوع، قطعاً با شکست روبرو می­شود. مدلهای متمرکز و واحدی که بخواهد به همه نیازها یک گونه پاسخ دهد معقول و کارا نیست. در سیره ائمه نیز مقوله مخاطب شناسی و پاسخ مقتضیِ حال مخاطب از مسائل جدی فهم حدیث است.

  1. پیچیدگی

پیچیدگی محیط و رفتارها نیز از عوامل تأثیرگذار بر تدوین برنامه درسی است. امروز متغیرها متعدد شده و نمیتوان با پاسخ­های ساده، انبوه متعیرهای یک مسأله را بررسی کرد. مدل­هایی که معروف به  آشوب است و در روش تحقیق و برخی علوم به کار گرفته می­شود ناظر به همین چندمتغیر بودن و پیچیدگی­هایی است که در موضوعات ایجاد شده است.

نتیجتاً اینکه پیش­بینی آینده­ پژوهانه ما این است که در زمانی نه چندان طولانی ما شاهد برنامه درسی اختصاصی و کتاب و رسانه درسی اختصاصی و حتی رشته­اختصاصی خواهیم بود و همین پیش­بینی ما را برآن می­دارد که به موضوع مطرح شده در ابتدای سخن بازگردیم که ما نیازمند تحول مداوم و بازآرایی مدام هستیم تا بتوانیم اثربخشی و کارکردهای سازمان خود را حفظ و اسناد بالادستی را محقق سازیم و این همان پویایی و شکوفایی است که در آغاز گفتیم.